×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

عاشقانه

وفا

 
 
من به مردی وفا نمودم و او پشت پا زد به عشق و امیدم
  
هر چه دادم به او حلالش باد غیر از آن دل که مفت بخشیدم 

دل من کودکی سبکسر بود خود ندانم چگونه رامش کرد 

او که میگفت دوستت دارم پس چرا زهر غم به جامش کرد 

اگر از شهد آتشین لب من جرعه ای نوش کرد وشد سرمست 
 
حسرتم نیست ز آنکه این لب را بوسه های نداده بسیار است

باز هم در نگاه خاموشم قصه های نگفته ای دارم 

باز هم چون به تن کنم جامه فتنه های نهفته ای دارم 

بازهم میتوان به گیسویم چنگی از روی عشق و مستی زد

باز هم می توان در آغوشم پشت پا بر جهان هستی زد 

 باز هم می دود به دنبالم دیدگانی پر از امید و نیاز 

باز هم با هزار خواهش گنگ میدهندم به سوی خویش آواز 

باز هم دارم آنچه را که شبی ریختم چون شراب در کامش 

دارم آن سینه را که او میگفت تکیه گاهیست بهر آلامش 

ز آنچه دادم به او مرا غم نیست حسرت و اضطراب و ماتم نیست 

غیر از آن دل که پر نشد جایش بخدا چیز دیگرم کم نیست 

کو دلم کو دلی که برد و ندادغارتم کرده داد میخواهم

دل خونین مرا چکار اید دلی آزاد و شاد میخواهم 

دگرم آرزوی عشقی نیست بیدلان را چه آرزو باشد 

دل اگر بود باز می نالید که هنوزم نظر باو باشد 

او که از من برید و ترکم کرد پس چرا پس نداد آن دل را 

 وای بر من که مفت بخشیدم دل آشفته حال غافل را
شنبه 5 شهریور 1390 - 1:35:11 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://masoumi.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 5 شهریور 1390   1:43:37 PM

عالي بود مطلب شما

آمار وبلاگ

4508 بازدید

1 بازدید امروز

1 بازدید دیروز

4 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements